اهل بیت

اهل بیت

اهل بیت

اهل بیت

داستان سعد بن معاذ

داستان سعد بن معاذ


امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: گروهى نزد پیامبر خدا آمدند و او را به مرگ سعد بن معاذ خبر دادند، پیامبر با اصحاب براى تجهیز سعد حرکت کردند، و در حالى که بر چهارچوب در غسّال خانه قرار داشتند به غسل دادن بدن سعد فرمان دادند. هنگامى که او را حنوط و کفن کردند و بر تخته‏اى براى حمل به سوى بقیع قرار دادند، حضرت با پاى برهنه و بدون عبا دنبال جنازه حرکت کردند، سپس گاهى طرف راست جنازه را بر دوش مى‏گرفتند و گاهى طرف چپ را تا به قبر رسیدند. پیامبر وارد قبر شد و با دست مبارکش لحد چید و از اصحاب مى‏خواست که سنگ و خاک به حضرت دهند تا روزنه‏هاى بین لحد را بگیرد؛ چون فارغ شدند و خاک روى لحد ریخته شد و قبر به طور کامل بسته شد، فرمود: من مى‏دانم به زودى جنازه مى‏پوسد ولى خدا بنده‏اى را دوست دارد که هرگاه کارى مى‏کند محکم و استوار انجام مى‏دهد، به این خاطر در چینش لحد و بستن روزنه‏هاى آن با سنگ و خاک دقت کردم.
 
در آن لحظه مادر داغدیده‏ى سعد از گوشه‏اى فریاد برداشت: اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد، ولى پیامبر فرمودند: اى مادر سعدا مطلبى را بر پروردگارت در مورد فرزندت این گونه قاطع و یقینى نسبت مده؛ زیرا فشار سختى به سعد وارد شد!!
 
چون پیامبر و مردم از دفن سعد برگشتند، گفتند: اى پیامبر خدا! کارى را از شما در مورد سعد دیدیم که بر کسى ندیدیم، با پاى برهنه و بدون عبا تشییع جنازه آمدید. فرمودند: در این حالت به فرشتگانى که به تشییع آمده بودند اقتدا کردم. گفتند: گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ جنازه را بر دوش گرفتید.
 
فرمود: در تشییع جنازه دستم در دست جبرئیل بود، آنچه او انجام داد من انجام دادم. گفتند: شما براى غسلش اجازه دادى و بر او نماز گزاردى و لحدش را چیدى آن گاه گفتى: فشارى سخت بر او وارد شد! فرمود: آرى، زیرا با خانواده‏اش بداخلاق بود! ولى اگر انسان از ایمانى متوسط یا حداقل، و عملى اندک برخوردار باشد ولى با سرمایه‏اى سرشار از مکارم اخلاقى زندگى کند، و با خانواده و اقوام و مردم در همه‏ى زمینه‏هاى اخلاقى خوش رفتار باشد در دنیا کمتر دچار مشکل مى‏شود و در آخرت مکارم اخلاقش رحمت و فیوضات بى‏نهایت حق را جذب مى‏کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد