آداب موعظه کردن.
راهی
را که خداوند به رسول اکرم (صلىالله و علیه و آله و سلم) دستور داده و خط
مشى آن حضرت را در ابلاغ دین حق و دعوت به راه پروردگار تعیین نموده،
مواعظ حسنه است. الوعظ زجر مقترن بتخویف. وعظ عبارت از منعى است که در کنار آن ترساندن و تخویف باشد. واعظى که مىخواهد در محیط وسیع اجتماع، مردم را در زمینه خشم، اندرز دهد و موعظه کند به آنان مىگوید: غضب، به منزله آتش خطرناکى است که در باطن انسان خشمگین، مشتعل مىشود. خداوند، بشر را به
گونهاى آفریده است که تلقین در وى مؤثر است و آن را مىپذیرد. خواه تلقین
خوب و نافع باشد خواه بد و زیانبار. موعظه نوعى تلقین است که واعظ به
شنونده القا مىنماید. موعظه، در انقلاب
افکار و دگرگون ساختن اندیشههاى مردم آن قدر مؤثر است که خداوند، آن را
یکى از طرق دعوت رسول گرامى (صلىالله و علیه و آله و سلم) قرار داده و در
ردیف سخنان حکیمانه آورده است. اگر بخواهیم به قدر و منزلت موعظه واقف شویم و ارج و ارزش آن را بهتر بدانیم، کافى است که در این حدیث شریف دقت کافى مبذول داریم: عن ابى عبدالله
(علیه السلام) قال قال رسول الله صلىالله و علیه و آله لجبرئیل (علیه
السلام) عظنى فقال یا محمد عش ما شئت فانک میت و احبب ما شئت فانک مفارقه
واعمل ما شئت فانک ملاقیه.(1) امام صادق (علیه السلام) از رسول گرامى (صلىالله و علیه و آله و سلم) حدیث نموده که به جبرئیل فرمود: مرا موعظه کن.
گفت: اى محمد، هر طور میل دارى زندگى کن، ولى متوجه باش سرانجام باید
بمیرى. هر چه را که مىخواهى دوست بدار، ولى باید روزى از محبوبت جدا شوى.
هر طورى که مىخواهى عمل کن، ولى آگاه باش روزى اعمالت را مشاهده خواهى
نمود. ان الله یامر بالعدل و الاحسان وایتاء ذى القربى و ینهى عن الفحشاء و المنکر و البغى یعظکم لعلکم تذکرون.(2) خداوند به دادگرى
و احسان و بذل و عطا به خویشاوندان امر مىکند و از گناه و منکر و ظلم،
نهى مىنماید. شما را موعظه مىکند، شاید به خود آیید و به وظایف خویش
توجه نمایید. رسول اکرم (صلىالله و علیه و آله و سلم) نیز مواعظ بسیار دارد. محدثین، در کتب اخبار، آنها را جمع آورى نموده و در دسترس خوانندگان قرار دادهاند. از آن جلمه: عن انس قال خطبنا
رسول الله (صلىالله و علیه و آله و سلم) على ناقته فقال ایها الناس کان
الموت فیها غیرنا کتب و کان الحق فیها على غیرنا وجب و کان الذى یشیع من
الاموات سفر عما قلیل الینا راجعون.(3) انس مىگوید: روزى
رسول گرامى (صلىالله و علیه و آله و سلم)، در حالى که بر شتر سوار بود،
خطبهاى خواند و فرمود: مردم، گویى مرگ در دنیا براى غیر ما مقدر گردیده
است و گویى حق در دنیا بر غیر ما واجب شده است و گویى جنازهاى که تشییع
مىشود، مسافرى است که عن قریب به سوى ما بر مىگردد. امیرالمؤمنین و
دیگر ائمه طاهرین (علیهم السلام) نیز مردم را با بیانات مختلف، نصیحت و
موعظه نمودهاند. مواعظشان در کتب اخبار آمده و علاقهمندان مىتوانند به
منابع حدیث مراجعه نمایند. نکته قابل ملاحظه
این است که خداوند، در برنامه دعوت مردم، پیشواى اسلام را به موعظه حسنه
مأمور نموده است. یعنى موعظهاى که از هر جهت خوب و از هر عیب و نقص مبرى
باشد. چنین موعظهاى مىتواند مردم را به راه خدا سوق دهد، آنان را هدایت
کند، و از انسانیت برخوردارشان نماید. رسول گرامى اسلام (صلىالله و علیه
و آله و سلم)، در پرتو مواعظ حسنه خود، به این موفقیت دست یافت. خطباى اسلام، که
پیروان مکتب رسول خدا (صلىالله و علیه و آله و سلم) هستند، اگر بخواهند
به وسیله موعظه، مردم را به راه حق دعوت نمایند، باید طبق دستور الهى و بر
وفق عمل رسول اکرم (صلىالله و علیه و آله و سلم) سخن بگویند و مواعظشان
حسنه و خالى از آلایش باشد، تا بتوانند در مردم اثر نیکو بگذارند و آنان
را به صراط مستقیم، که در راه حق است، هدایت نمایند. در موعظه، دو نکته
مهم، شایان کمال توجه است. اول آن که محتواى کلام واعظ، آگاهى بخش و بیدار
کننده باشد، و آن دیگر، کلام را با خلوص بیان نماید. شنونده نیز باید
واجد شرایط لازم، از جهت حسن استماع و ایمان به خدا باشد، تا وعظ در وى
اثر کامل بگذارد، وگرنه اثر وعظ، نسبى خواهد بود یا بىاثر. روى ان بعض الوعاظ
دخل على الرشید یوما فقال عظنى فقال له اتراک لو منعت شربه من ماء عند
عطشک بم کنت تشتریها قال بنصف ملکى قال اتراها لو حبست عند خروجها یم کنت
تشتریها قال بالنصف الباقى قال فلایغرنک ملکه قیمته شربه ماء.(4) یکى از وعاظ، روزى به مجلس هارونالرشید، خلیفه مقتدر عباسى وارد شد. هارون به وى گفت: مرا موعظه کن. واعظ گفت: اى رشید، اگر به شدت تشنه شوى و از آب منعت نمایند، به چه قیمت حاضرى آن را خریدارى کنى؟ گفت: به نصف مملکتم. واعظ گفت: اگر آب را خوردى، به صورت ادرار در مثانه آمد، اما خارج نشد، براى بیرون آوردنش چه قیمت مىپردازى؟ گفت: به نصف باقى ملکم. واعظ گفت: پس مغرور نکند تو را مملکتى که نصف آن را براى یک آب و نصف دیگرش را براى یک ادرار از دست مىدهى. اگر ماده کلام
واعظ تکان دهنده باشد، و از روى کمال ایمان و اخلاص بگوید، و شنوندگان نیز
مؤمن به خدا و تعالیم الهى باشند، و گفته واعظ را با حسن استماع تلقى
نمایند، قطعا تحت تأثیر قرار مىگیرند و در پى اصلاح اخلاق و اعمال خود
مىروند. گاهى بین شنوندگان ممکن است فردى یافت شود که بر اثر شنیدن سخنان
واعظ، آن چنان منقلب گردد که نیروى تحمل را از دست بدهد، از شدت تأثر
صیحهاى بزند و جان به جان آفرین تسلیم نماید. این امر در تاریخ اسلام
سابقه دارد. -------------------------------------------------------------------------------- 1 - سفینه البحار، ج 2، (وعظ) ص 669. 2 - سوره نحل (16)، آیه 91. 3 - میزان الحکمه، ج 10، ص 560. 4 - لئالى الاخبار، ص 147.
راغب در کتاب مفردات، وعظ را چنین تعریف نموده است.
پدرى که مىخواهد در محیط محدود خانواده، فرزند خویش را در زمینه انتخاب
رفیق، اندرز گوید و او را موعظه کند، به وى مىگوید: فرزند عزیز، از
همنشینى و رفاقت با افراد فاسد و گناهکار بپرهیز. با آنان رفت و آمد منما.
چه، رفیق بد، از عوامل مهم انحراف آدمى از صراط مستقیم است. رفیق بد،
ناآگاه در انسان اثر مىگذارد و او را به راه فساد و تباهى سوق مىدهد.
رفیق بد، آدمى را گناهآلود مىکند، مطرود جامعه مىسازد، و سرانجام موجب
سیهروزى و بدبختىاش مىشود.
بکوشید غضبآلود نشوید. از رد و بدل سخنانى که موجب خشم مىشود، اجتناب
نمایید. اگر موقعى این حالت به شما دست داد، خود را نگاه دارید. کظم غیظ
کنید. براى ارضاى غضب سخن نگویید، و به کارى دست نزنید. بدانید، اگر به
غضب، میدان فعالیت دهید و آتش خشم را مشتعل سازید، به کارهاى ناروا و غیر
مشروع دست مىزنید و در نتیجه، خودتان در آتش خشم خواهید سوخت.
خداوند، در قرآن شریف، مکرر مردم را موعظه نموده، از آن جمله فرموده است:
ماده کلام واعظ، تکان دهنده و نافذ بود. ولى هوى و تمایلات نفسانى نگذارد
هارون به خود آید، از خواب غفلت بیدار شود، و راه عدل و داد را در پیش
گیرد.